از اون عکسای داغونی که لبخند رو لبت میارن فقط چون خودت میدونی موقع گرفتنش داشتی به چی فکر می‌کردی : 

۱. اینکه مدرسه حضوری شد، دوباره از نزدیک دیدن کلی هم‌سن خودم نیاز بود (؟)

۲. طلوع های آفتاب امسال >>>>>>>

۳. تابستون، تابستون، تابستون...

۴. نودلای ۱۴۰۱ و با هیچی عوض نمیکنم TT

۵. انیمه هایی که دیدممممممم >>>>>>>>>>>>>

۶. کیدرامای صدای جادو... میشه گفت خود جادو بود :)

۷. آهنگای توایس )))))

۸. وقتایی که مامان بابا ۷ صبح من و میفرستادن استخر تا مثلا از این خنثی بودن در بیام، و جوری که جواب داد و طلوع هاش‌.... >>>>>

۹. وقتی میرفتم به هر پیرزنی میرسیدم سلام میکردم و براش آرزو های خوب خوب می‌کردم و گااااد لبخندشون TTTTTTTTT

۱۰. آدمای عجیبی که دیدم ( که ۹۹ درصدشون همینجان) و جوری که دیدگاه های خفنشون روم یه چسمثقال تاثییر گذاشت >>>>>>

۱۱. عروسی دختر خالمرملممممممم

۱۲. طلوعای پاییز TT بارون پاییزززززز خود پااایییززززززز 

۱۳. جوری که به نوشتن خو آوردم))

۱۴. و البته وقتایی که خودم و به زووور میکشوندم دو صفحه هم شده کتاب بخونم بعد یهو بوووومممم تموم میشه و وای حس افتخار بعدش TT ( بقیه : ۵۰۰ تا تست و درست حل میکنن، من : وایییی یه کتاب ۲۰۰ صفحه ای و بعد ۴ ماه ماتحت دریدگی تموم کردمدنومممممم TT )

۱۵. وقتی با اون زنیکه فرشته رفتیم باغ کتابببببببب 

۱۶. اومممم... میشه اینکه برای اولین بار رفتم زیر بارون شالاپ شولوپ کردم هم اضافه کنم؟ TT

۱۷. منگاتاااا >>>>>>>> واقعا کاری توش نکردم ولی لعنتی خیلی پاتوق خفتی یودمدودد

۱۸. وقتایی که با عسل میرفتم بیرون TT

۱۹. اون هفته ای که مامان و بابا هی بهم اتک میزدن >>>>>>>

۲۰. حرف زدن با سلین و میتسو و پونیو و ایمی و آیلین و میکا و تینا و جیوو و اون مرتیکه مفنگی گه اسمش درسا بود آنیما دافولی با و بقیه و بقیه و بقیههههه 

۲۱. وقتی سلین بهم گفت یه روز برام تو یه باکس نودل تند میفرسته TT

۲۲. وای وقتایی که آنیما میومد پنلم و میترکوندندددد >>>>>>>

۲۳. وای وایایاییی آهنگایی که میکا بهم دادندتوننن

۲۴. وای جیوو....... سر اون وببببب XDDDD

۲۵. صبر کن خیلی داره زیاد میشه زیاد وارد جزئیات شدم ولی دیگه حال ندارم پاک کنم قبول کنید TT ( سه مورد بالا دو کلی حرفای اکلیل کننده در نظر میگیریمممم TT )

پ.ن : وای قرار بود یه چسه بنویسم ولی یهو ذوق کردم از دستم در رفتتتتت TT